-نام پدر و مادر حضرت مريم چيست؟

(41927)
-پيامبري كه پدر داشت امّا مادر نداشت , چه كسي بود؟

(16888)
-در هنگام فاتحه خواندن حتماً بايد دعاي اللّهم اغفر للمؤمنين و المؤمنات و المسلمين و المسلمات را بگويند و بعد سوره حمد و توحيد را بخوانندّ آيا در غير اين صورت فاتحه خواندن درست نيست؟

(13944)
-خوش صداترين پيامبر چه نام داشته است؟

(7994)
-چرا خداوند به ابراهيم((عليه السلام)) لقب خليل الله را عطا كرد؟
(2954)
-بعضي مي گويند: حضرت ابراهيم در روز سيزده بدر كه مردم به بيرون شهر رفته بودند, بت هارا شكست و مي گويند: درست نيست در اين روز به بيرون شهر برويم ; آيا اين گفته درست است ؟

(2865)
-چرا نام پيامبر قوم لوط، لوط بوده ، مگر نه اين كه نام انبياي الهي با مسمي بوده و كامل و زيبا؟توضيح دهيد معنا و مفهوم لوط چيست؟

(2447)
-چرا حضرت داوود با اين كه از پيامبران اولوالعزم نبود، داراي كتاب زبور بوده است؟

(2207)
-سبطيان و قبطيان كيستند؟

(1690)
-علت حرام و گناه بودن غيبت چيست؟ چرا دين اسلام بر اين موضوع حساس ميباشد و به شدت از آن نهي ميكند؟

(1659)
-جدا نمودن آيين مقدس اسلام از سنتهاي باطل چگونه است؟
(0)
-آيين كامل چه آييني است؟ و چرا بعضي اديان نسبت به بعضي ديگر كاملترند؟
(0)
-آيا كساني كه به وجود آييني به نام اسلام پي برده اند ولي به آن معتقد نمي باشند، مستحق كيفرند؟
(0)
-مفهوم آزادي در اسلام چيست(0)
-اخباريين چه كساني اند؟
(0)
-1ـ چرا بين اديان الهي تفاوت وجوددارد درحالي كه خداوند تمام احكام را بر پيامبران نازل فرموده اند پس چرا تفاوت در نماز و روزه و ساير احكام وجود دارد؟(0)
-1ـ چرا به پيروان اديان الهي كافر مي گويند در حاليكه آنها نيز پيرو دين خداوند هستند ؟(0)
-2- چرا بعضي مردم مسيحي هستند ؟ با اين كه بيشتر جمعيت دنيا رامسلمانان تشكيل مي دهند ؟(0)
-آيا مسيحيان و يهوديان و ..... به بهشت مي ورند.؟ ( به نظر من اين با منطق جور در نمي آيد كه در اديان ديگر كسي مذهبي شناخته مي شود و به خاطر خدا كار نيك مي كند و به جهنم برود به خاطر اينكه دينش اسلام نبود )(0)
-پـيـغـمبر اسلام مي گويد : به آييني مبعوث شده ام كه عمل به آن براي همه سهل و آسان است اگر آسان بودن شريعت و آيين خوب است پس چرا در اقوام و مذاهب پيشين نبوده ؟(0)
-جدا نمودن آيين مقدس اسلام از سنتهاي باطل چگونه است؟
(0)
-آيين كامل چه آييني است؟ و چرا بعضي اديان نسبت به بعضي ديگر كاملترند؟
(0)
-آيا كساني كه به وجود آييني به نام اسلام پي برده اند ولي به آن معتقد نمي باشند، مستحق كيفرند؟
(0)
-مفهوم آزادي در اسلام چيست(0)
-اخباريين چه كساني اند؟
(0)
-1ـ چرا بين اديان الهي تفاوت وجوددارد درحالي كه خداوند تمام احكام را بر پيامبران نازل فرموده اند پس چرا تفاوت در نماز و روزه و ساير احكام وجود دارد؟(0)
-1ـ چرا به پيروان اديان الهي كافر مي گويند در حاليكه آنها نيز پيرو دين خداوند هستند ؟(0)
-2- چرا بعضي مردم مسيحي هستند ؟ با اين كه بيشتر جمعيت دنيا رامسلمانان تشكيل مي دهند ؟(0)
-آيا مسيحيان و يهوديان و ..... به بهشت مي ورند.؟ ( به نظر من اين با منطق جور در نمي آيد كه در اديان ديگر كسي مذهبي شناخته مي شود و به خاطر خدا كار نيك مي كند و به جهنم برود به خاطر اينكه دينش اسلام نبود )(0)
-پـيـغـمبر اسلام مي گويد : به آييني مبعوث شده ام كه عمل به آن براي همه سهل و آسان است اگر آسان بودن شريعت و آيين خوب است پس چرا در اقوام و مذاهب پيشين نبوده ؟(0)

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:26892 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:19

آيا جامعهي ما اسلام واقعي را معرفي ميكند؟ اگر اسلام واقعي در جامعه حكم فرماست چرا جوانان از اسلام رويگردانند؟

جاي هيچ شك و شبههاي نيست كه جامعه فعلي ما اسلام واقعي را آن گونه كه بايد معرفي نميكند، امّا هدف انقلاب، رسيدن به جامعة مطلوب اسلامياست كه نياز به كوشش بيشتري دارد، چنان كه حضرت امامخميني; ميفرمودند: شما اگر توقع داريد كه در يك شب همة امور بر طبق اسلام و احكام خداوند تعالي متحول شود، يك اشتباه است و در تمام طول تاريخ بشر چنين معجزهاي روي نداده است و نخواهد داد و آن روزي كه انشأ اللّه مصلح كل ظهور نمايد گمان نكنيد كه يك معجزه شود و يك روزه عالم اصلاح شود; بلكه با كوششها و فداكاريها ستمكاران سركوب ميشوند...(صحيفه نور، ج 2، ص 202، مركز نشر آثار امام خميني;.) گرايش موردي برخي از مسلمانان به مذاهب ديگر ناشي از ضعف اعتقادي و كمي اطلاعات آنهاست، و گرنه كسي كه اسلام را به خوبي بشناسد، هيچ چيز را بر آن برتري نخواهد داد; بنابراين ضعف از اسلامي نيست، بلكه ضعف از مسلماني ماست، ما اسلام را خوب نشناختهايم و يا اگر شناختهايم به آن خوب عمل نميكنيم.

البته برخي بر اثر كمي اطلاعات و تأثيرپذيري از تبليغات غربي مسلمانان را عقب مانده و غربيان را پيشرفته ميپندارند و لذا در برابر آنها خودباخته ميشوند و اين خودباختگي در پذيرش مذهب و دين غربيان مؤثر بوده است. لذا به توضيح بيشتر اين نكته ميپردازيم.

يكي از علل عقب ماندگي مسلمانان در اين زمان متروك ماندن و نيمه متروك ماندن اصول تعليمات اسلام و پيامبر خدا، در بسياري از جوامع اسلامي است زيرا، اسلام به پاكي و رستگاري و امانت و تلاش و كوشش دعوت ميكند ولي كو آن امانت و تلاش؟ اسلام به علم و دانش و آگاهي و بيداري دعوت ميكند، ولي كو آن علم و آگاهي سرشار؟ اسلام به اتحاد و فشردگي صفوف و فداكاري دعوت ميكند، آيا براستي اين اصل به طور كامل در جوامع اسلامي امروز حكمفرما است و با اين حال عقب ماندهاند؟ بنابراين بايد اعتراف كرد كه اسلام چيزي است و ما مسلمانان چيز ديگر!؟

عامل ديگر عقب ماندگي مسلمانان در تفسير آيه 69، عنكبوت آمده كه ميفرمايد: والذين جـَهدوا فينا لنهدينّهم سبلنا وئگن الله لمع المحسنين; و كساني كه در راه ما كوشيدهاند، به يقين راههاي خود را بر آنان مينماييم و در حقيقت، خدا با نيكوكاران است، در اين آيه شريفه علت عقب ماندگي، فراموش كردن جهاد در صحنههاي علمي و فرهنگي و سياسي و اقتصادي و نظامي عنوان شده است آري حب نفس و عشق به دنيا و راحت طلبي و كوته نگري و اغراض شخصي بر مسلمانان چيره شده، تا آنجا كه كشتگانشان به دست خودشان بيش از كشتگاني است كه دشمن از آنها قرباني ميگيرد!

از طرف ديگر خودباختگي گروهي غربزده و شرقزده، و خودفروختگي جمعي از زمامداران و سران، و يأس و انزواي دانشمندان و متفكران اسلامي باعث شده كه روحيه جهاد و اخلاص از آنها گرفته شود همچنين از جمله عوامل اين عقب ماندگي عمل كردن و سعي و تلاش و جديّت غربيها در عمل به تعاليمي است كه از ما مسلمانان به دستشان رسيده، يعني آنها در اين عرصه با عمل به تعاليم متعالي اسلامي از ما مسلمانان جلو افتادهاند.(تفسير نمونه، آيتالله مكارم شيرازي، ج 6، ص 270; ج 16، ص 350.)

از مطالب بالا معلوم ميشود كه حتي بزرگان جامعه اعتراف ميكنند كه جامعه مطلوب اسلام، هنوز محقق نشده است; امّا با مقايسهاي اجمالي با ديگر كشورهاي اسلامي و زمان طاغوت، به اين نتيجه ميرسيم كه گامهاي مهم و اساسي در اين زمينه برداشته شده است و بخش عمدهاي از احكام اسلامي در حال اجراست.

در مورد دينگريزي جوانان، اولاً اين امر كليت ندارد و غالب جوانان ما راغب به دين و اسلام واقعي هستند. بهترين نشانه اين مدعا را ميتوان در عزاداريها، دعاها و اعتكافها مشاهده كرد كه غالب شركتكنندگان جوانان هستند. همچنين در ابتداي سال 1381 همه ديديم كه مردم و به ويژه جوانان، اسلام و امام حسينرا بر سنتهاي ناپسند، ترجيح دادند.

امّا دينگريزي برخي از جوانان علتهاي متعددي دارد كه يكي از آنها شايد اجرا نشدن كامل احكام اسلاميدر جامعه باشد. برخي ديگر از عوامل رويگرداني عبارتند از:

الف) عوامل رواني: راحتطلبي، ميل به بيبندوباري، استكبار و خود بزرگبيني از مهمترين عوامل رواني انحراف ميباشند (بنگريد: حجر، 3; اعراف، 179; محمّد، 12; بقره، 200; هود، 15; غافر، 60) يعني از يكسو زحمت تحقيق و پژوهش ـ به ويژه دربارة اموري كه لذت مادي و محسوسي ندارد ـ مانع از اين ميشود كه افراد تنبل و راحتطلب در صدد تحقيق برآيند. و از سوي ديگر ميل به آزاديِ حيواني و به بيبندوباري و نداشتن محدوديت آنان را از گرايش به جهانبيني الهي باز ميدارد; زيرا پذيرفتن بينش الهي و اعتقاد به آفريدگار حكيم، ريشه يك سلسله اعتقادات ديگر را تشكيل ميدهد، كه لازمة آنها مسؤوليت انسان در همة رفتارهاي اختياري است و چنين مسؤوليتي اقتضا دارد كه انسان در بسياري از موارد از خواستههاي خود چشمپوشي كند و محدوديتهايي را بپذيرد و پذيرفتن اين محدوديتها با ميل بيبندوباري سازگار نيست. اين ميل حيواني; هر چند به صورت ناخودآگاه موجب ميشود انسان از هدايت و ايمان به خدا فاصله بگيرد.

ب) عوامل فكري: ضعف نيروي تفكر و استدلال در پاسخگويي به اوهام و شبهاتي كه به ذهن راه مييابد موجب ميشود تا افراد تحت تأثير اوهام و شبهات قرار بگيرند. حسگرايي، عقايد خرافي، استدلالهاي ضعيف، حوادث و رويدادهاي ناگواري كه پنداشته ميشود خلاف حكمت و عدل الهي است و فرضيههاي علمي كه مخالف با عقايد ديگر تلقي ميشود; از مهمترين زمينههاي پيدايش شبهات هستند. فهم ناقص از احكام و مقررات ديني، به ويژه در زمينة مسائل حقوقي و سياسي نيز باعث به وجود آمدن شبهات ميشود.

ج) عوامل اجتماعي: اوضاع اجتماعي نامطلوبي كه در پارهاي از جوامع پديد ميآيد و باعث عقبماندگي افكار ضعيف و ناتوان ميشود، از مهمترين عوامل علل انحراف انسانهاست. در برخي جوامع، متصديان امور ديني نيز در اين نابسامانيها نقش دارند. بسياري از مردم كه قدرت تحليل ندارند، اشكالات و نابسامانيها را به دليل دخالت دينداران، به حساب مكتب و دين ميگذارند و ميپندارند كه اعتقادات ديني موجب پيدايش اينگونه اوضاع و احوال نامطلوب شده است و از اين رو، از دين و مذهبگريزان ميشوند. نمونههاي بارز اين عوامل را ميتوان در اوضاع اجتماعي اروپا در عهد رنسانس ملاحظه كرد.(ر.ك: آموزش عقايد، ج 1، ص 92و93، شركت چاپ دفتر سازمان بينالملل سازمان تبليغات اسلامي / علل گرايش به ماديگري، استاد مطهري.) تقليد كوركورانه از نياكان (زخرف، 21 ـ 24 و انبيا، 51 ـ 54) و اعتماد به گمانهاي باطل و غيرقابل اعتماد (يونس، 35 و 36 و 66) نيز ميتواند عوامل مهمي در انحراف از راه حق و هدايت باشد.

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.